فرشاد گوهری

فرشاد گوهری

کارشناس تجارت الکترونیک

آرشیو بلاگ

در یکی از شهرهای کوچک ایران، زن و شوهری به نام سارا و علی زندگی می‌کردند. سارا نقاش بود و در یک گالری کوچک، آموزش نقاشی می‌داد. علی هم بعد از فارغ‌التحصیلی، یک کافه کوچک در مرکز شهر راه‌اندازی کرده بود. سارا و علی عاشق هم بودند و از کارشون…

بعید می‌دونم از طریق جستجوی گوگل به این پست رسیده باشید، اگر الان اینجایید، احتمالا داشتید بین پست‌های این سایت اسکرول می‌کردید یا توی همین سایت چشم‌تون خورده به این پست، بنابراین اگه الان دارید این صفحه رو می‌بینید، احتمالا من رو می‌شناسید، اما بذارید یه‌کمی بیشتر خودم رو معرفی…

استفاده از نوشته‌های این وبسایت، به هر شکلی، آزاد است :)